Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرگزاری آریا»
2024-05-09@05:59:58 GMT

گيم آو ترونز، پلي ميان اسطوره و تاريخ

تاریخ انتشار: ۱ مهر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۸۰۸۸۳۴

خبرگزاري آريا - هفته نامه کرگدن - کاوه ميرعباسي: آيا جورج. آر. آر. مارتين توانسته با هوشمندي، روايت هاي مختلف در قرون و اعصار و فرهنگ هاي متفاوت را بجا و درست کنار هم بنشاند و از آن قصه اي امروزي بسازد؟
استقبال گسترده از سريال «گيم آو ترونز» دلايل متنوع و متعددي دارد. در درجه اول مي توان به داستان پردازي استادانه و غناي تخيل در قصه هاي آن اشاره کرد؛ همان چيزي که خواننده يا بيننده را در ابتداي امر مجذوب مي کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

رمان سه خط روايي اصلي يا ابرروايت دارد، به علاوه ده ها روايت فرعي وصدها خرده روايت.
يکي از سه خط اصلي جنگي است که براي تصاحب سرير آهنين و پادشاهي بر هفت اقليم در جريان است. خط روايي دوم بر مي گردد به ديوار يخي که آن طور که در کتاب گفته مي شود، قدمتي هشت هزار ساله دارد و خط سوم ماجراي دختري است که از سلسه تارگرين ها باقي مانده و مادر اژدهاست و سرگذشتش به موازات آن دو رويداد در جريان است.

اين خط روايت تا جلد چهارم مستقل عمل مي کند و در جلد پنجم است که با باقي داستان ها دچار تلاقي مي شود. اما سوال اين جاست که اين داستان هاور وايت ها کاملا از تخيل نويسنده اش نشئت مي گيريد يا جورج. آر. آر. مارتين توانسته با هوشمندي، روايت هاي مختلف در قرون و اعصار و فرهنگ هاي متفاوت را بجا و درست کنار هم بنشاند و از آن قصه اي امروزي بسازد؟
اساس اين داستان ها در چه دوره اي مي گذرند و اشاره به چه تاريخي دارند؟ پاسخ اين سوال ها نه ساده است و نه کوتاه. اين داستان در جهاني خيالي مي گذرد و حتي زمان اسطوره اي است. به طور کلي در تمام داستان هاي ريز و درشتي که مي خوانيم و مي بينيم، تلفيقي وجود دارد از تاريخ و اسطوره و واقعيت و افسانه. البته اگر اين دوس هم را از يکديگر مستقل کنيم، سهم واقعيت بيشتر است و جادو حکم چاشني را دارد. اما چنانچه بخواهيم از سرچشمه هاي الهام اثر حرف بزنيم، هم مي توانيم ردش را در تاريخ بگيريم و هم از آن بيشتر در اسطوره هاي حماسي کهن.
مثلا يکي از منابع الهام غيرقابل انکار مجموعه، ساگاها (يا داستان نامه هاي وايکينگي و ايسلندي) است. همين طور منظومه حماسي نيلبونگ هاي آلماني و کل داستان هايي که حول محور آرتورشاه و شهسواران ميزگرد و کاملوت مي گردد. تمام داستان هاي شهسواري اواخر قرون وسطي و اوايل رنسانس را هم به اين مجموعه اضافه کنيد؛ داستان هايي که دن کيشوت نقطه پاياني بر همه شان بود و درواقع اين داستان ها را به هجو گرفت.
از طرف ديگر مي شود گفت نويسنده از آثار معروف و کهن ادبيات ديگر نيز استفاده کرده است. يکي از منابع الهام حتما منظومه حماسي چيني ها به نام «رمانس سه اقليم» است که در سه مجلد براساس رويدادهاي تاريخي واقعي که در قرون دو و سه ميلادي در چين رخ مي دهند، در قرن چهارده نگاشته شده و منسوب به شخصي است به نام اُ کوآنگ چونگ.
از منابع الهام ديگر اين داستان مي شود به منظومه سانسکريت «مهابهاراتا» و «ايلياد» هومر اشاره کرد که تاثير اين آخري کاملا مشخص است. مثلا آن جا که استانيسلاس (برادر مدعي تاج و تخت رابرت) براي پيروزي در جنگ پيروز، به توصيه زن موقرمز دخترش را قرباني مي کند، دقيقا يادآور اييفي گنيادر «ايلياد» است که به فرمان پدرش، آگامنون، به قربانگاه فرستاده مي شود.

ما در روايت سوم وارد دنياي باستان مي شويم و در خط روايي يک و دو قرون وسطاي اروپا را مي بينيم؛ هم از نظر ظاهر و لباس و... هم از نظر تکنولوژي. البته گوشه چشمي نيز به عصر رنسانس دارد. روايت سوم نيز دور از اروپاست و بيشتر به خاور دور و آفريقا شبيه است. حضور حاشيه اي رنسانس را در آن جا مي توان ديد که مثلا کل وقايع خانواده لنيستر دقيقا يادآور خاندان هاي فاسد اشرافي ايتاليا نظير خاندان بورجيا يا مديچي است در دوران «دولت شهرها».
رابطه پدر خانواده با دختر و پسرهايش و رابطه آنها با يکديگر، خاندان بورجيا را تداعي مي کند. يا آن جا که مثلا در فصل پنجم فرقه اي به نام گنجشک ها پيدا مي شوند و رهبري دارند به نام گنجشک اعظم که جوان ها را دنبال خود جمع مي کند، شبيه قيام جيرولامو ساوونارولا در اواخر قرن پانزدهم در فلورانس است که خاندان مديچي فاسد را از اين دولت شهر فراري مي دهد.
اما نمي توان اين روايت ها را الگوبرداري نعل به نعل از منابع الهام شان دانست. نويسنده باز هم با هوشمندي خود توانسته از دل متون کهن قصه هاي امروزي بيافريند که به مذاق خواننده يا بيننده خوش بيايد. کافي است پرسوناژها را در نظر بگيريد. در گذشته و در داستان هاي حماسي کهني که نقل شده، شاهد شخصيت هايي خطي و تخت هستيم، اما شخصيت هاي اين کتاب کاملا مطابق با عناصر دراماتيک رمان مدرن و به شدت پيچيده هستند. به گونه اي که خواننده يا بيننده نمي تواند به آن ها بي تفاوت بماند.
ريليتي شوي شواليه ها
رامبد خانلري: بازي سياسي بين سياستمداران کلان ترانه آتش و يخ بازي مدرني است و مشخص است که نويسنده مناسبات سياسي دنياي امروز را در دنياي داستانش لحاظ کرده است.
تا صحبت از داستان فانتزي مي شود، عده اي اين گونه را با استناد به داستان هايي مانند «افسانه بيوولف» يا «هزار و يکشب» از قديمي ترين گونه هاي داستان معرفي مي کنند، اما حقيقت اين جاست که فانتزي يکي از جديدترين گونه هاي داستاني است که بيشتر از دويست سال عمر ندارد.

براي اين شکل از داستان نويسي دو استخوان بندي کلي وجود دارد و تمام داستان هاي فانتزي دنيا در يکي از اين دو فرم کلي مي نشينند و شکل مي گيرند؛ يکي مختصات «دنياي جديد» و ديگري مختصات «فانتزي شمشير». دنياي جديد يعني تمام داستان هايي که انساني معمولي به واسطه دغدغه اي که به نارضايتي از دنياي اطراف دامن مي زند، وارد جهاني فانتزي مي شود و آن جا خود واقعي شار را به واسطه سختي ها و خطرات دنياي جديد مي شناسد و در نقش منجي دنياي جديد وارد عمل مي شود و تاريخ سرزمين جديد را عوض مي کند.
معروف ترين داستان هاي فانتزي که در اين حال و هوا مي شناسيم، «آليس در سرزمين عجايب» و «نارنيا» هستند و در سال هاي اخير داستان هاي موفق ديگري همچون «کرولاين» و فيلمنامه سه گانه موفق «ماتريکس» با توجه ويژه به آن ها نوشته شده اند و ديگري مختصات فانتزي شمشير که با «افسانه کنان بربر» شروع شد و با مجموعه موفق «ارباب حلقه ها» به اوج شکوفايي خود رسيد، نسبت به مختصات اول خشونت بيشتري دارد و طرح و توطئه داستان ها براساس سحر و جادو و جنگ و خونريزي به قصد تصاحب فرمانروايي است.
اين مختصات از ابتدا در دنياي فانتزي آغاز مي شود. دنياي اين داستان ها مانند ارباب حلقه هاي دنيايي برساخته است که جغرافياي خودش را دارد، اقليم خودش را دارد و حتي جوامع انساني و غيرانساني آن مرامنامه و تشکل هاي خاص خودشان را دارند. اژدها به عنوان کاتاليزور در تمام اين داستان ها نقش کليدي دارد.
البته در سال هاي اخير مختصات سومي هم شکل گرفته که تلفيقي از دو مختصات قبلي است. «هري پاتر» شبيه تمام قهرمان هاي دنياي جديد در دنياي خودش موجودي معمولي است که مانند آليس يا کرولاين با بهانه به دنياي برساخته اي وارد مي شود تا تاريخ آن دنياي ديگر را عوض کند. اما دنياي جديد مانند دنياهاي فانتزي شمشير قوانين خودش را دارد، خون ها و نژادهاي مربوط به خودش را دارد و ميان اين ها جنگي خونين براي تصاحب قدرت حکمفرماست.

مجموعه داستان هاي «ترانه آتش و يخ» که سريال «تخت و تاج» از روي آن ها ساخته مي شود، يکي از جديدترين آثار موفق فانتزي با مختصات شمشير است. نويسنده اين داستان تلاش زيادي براي شناخت مردم زمانه خودش کرده است و اين شناخت را در نگارش اثر لحاظ کرده است.
در حقيقت آنچه موجب موفقيت اين داستان نسبت به ساير رقباي خودش در اين گونه (که اين روزها کم هم نيستند) مي شود، همين شناخت نويسنده از خلق و خوي مخاطب و شناخت دغدغه هاي آنان است. مطالعه ابزار و سرگرمي هاي فراگير با حال و هواي فانتزي شمشير مانند بازي آنلاين «تراوين» در سال هاي گذشته يا بازي موفق «کلش او کلنز» در سال هاي اخير و موفقيت کم نظير اين بازي ها جامعه آمار گسترده اي را در اختيار اين نويسنده قرار داده است و مقدمات موفقيت را براي نگارش اين داستان ها فراهم کرده است.
از طرفي بازي سياسي بين سياستمداران کلان ترانه آتش و يخ بازي مدرني است و مشخص است که نويسنده مناسبات سياسي دنياي امروز را در دنياي داستانش لحاظ کرده است. ترانه آتش و يخ قهرمان هاي زيادي دارد، قهرمان هايي که چه از نظر ظاهر و چه از نظر توانايي تفاوت زيادي با هم دارند. گاهي در ساخت يک قهرمان با مفهوم اسطوره اي که ما از قهرمان سراغ داريم برخورد کاريکاتوري شده است (مانند تريون لنيستر که يکي از پرطرفدارترين شخصيت هاي مجموعه است، اما بيشتر به ضد قهرمان شبيه است) و همين مسئله باعث مي شود درصد بيشتري از آدم ها با يکي از اين قهرمان ها ارتباط برقرار کنند و مخاطب سريال باشند.
آنچه ميان قهرمان ها حکمفرماست هم بسيار مدرن است؛ نويسنده از اين بستر اساطيري کارکردي شبيه به «ريليتي شو» گرفته است؛ در نتيجه معلوم نيست که قهرمان مورد نظر شما از هفته بعد با برنامه همراه باشد يا در همين هفته کلکش کنده شود. همه اين ها باعث مي شود ترانه آتش و يخ مرزهاي فانتزي شمشير را کمي جا به جا کند و خودش را به عنوان يکي از موفق ترين آثار اين گونه در تاريخ ادبيات داستاني ماندگار کند.
گرگي مقابل خورشيد سرخ
محمد ميرقاسمي: تاکنون افراد زيادي از زواياي متفاوت درباره اين مجموعه و جزيياتش نوشته اند، اما موضوعي که در اين متن سعي دارم به آن بپردازم، شعارها و نشان ها (پرچم) است.

تاکنون افراد زيادي از زواياي متفاوت درباره سريال گيم آو ترونز و جزيياتش نوشته اند، اما موضوعي که در اين متن سعي دارم به آن بپردازم، «شعارها و نشان ها (پرچم)» است. در دنياي حماسي پيش از تمدن جديد که رسانه به شکل امروز وجود نداشت، صاحبان قدرت چگونه مانيفست هايشان را به گوش ديگران مي رساندند؟
مي دانيد که در آغاز سريال بازي تاج و تخت، هفت فرمانروايي قدرتمند که هرکدام زيرمجموعه هايي دارند، در حال مبارزه براي به دست آوردن تخت فرمانرواي هفت اقليم هستند که هر کدام شعار و پرچمي مخصوص به خود دارند، بياييد با هم مانيفست هاي اين هفت خاندان را مرور کنيم.
براتيون ها: «خشم از آن ماست» اين شعار براتيون هاست. جوان ترين ميان خاندان هاي بزرگ که در ابتداي سريال، حاکم بر هفت اقليم اند و پادشاه رابرت که از اين خانواده است، بر تختي تکيه زده که تمام جنگ ها بعد از او براي تسخيرش در مي گيرد. آن ها مردماني عصبي و تندخو هستند. پرچمشان گوزني سياه بر زمينه اي طلايي است و روي سر گوزن تاجي ديده مي شود که بعد از به قدرت رسيدن پيتر به پرچم اضافه شده. شعارشان همه چيز را درباره آن ها مي گويد. حاکماني تندخو و کم خرد که به خشمشان مي بالند نه عقلشان.
لُنيسترها: لنيسترها ثروتمندترين خاندان در هفت اقليم اند. مالکان سرزمين هاي غربي، حکومتشان بر پايه زر و زور است و از هيچ بي اخلاقي در راه رسيد به قدرت کوتاهي نمي کنند. (چيزي شبيه به عربستان سعودي در دنياي امروز) نشانشان شيري طلايي است بر زمينه اي سرخ و شعارشان اين است: «غرش مرا بشنو»؛ شعاري که نسبت به براتيون ها منطقي تر است و بيشتر بهشان مي آيد. اما نکته کليدي، در شعار دوم لنيسترهاست. جمله اي مشهور که بارها در مواقع خطر اهالي اين خاندان را مي رهاند و باعث مي شود با دست خالي بتوانند هر کسي را بخرند. آن جمله اين است: «يک لنيستر هميشه قرض را مي پردازد.»
استارک ها: استارک ها خانداني هستند که سريال با آن ها و از دل زندگي آرامشان در قلعه وينترفل آغاز مي شود. آن ها محافظان شمالند. مردماني صلح طلب، عاقبت انديش و نگران. شعارشان اين است: «زمستان در راه است.» جمله اي که برخلاف باقي شعارها، نشاني از خودستايي و قدرت نمايي درش نيست و يک هشدار است. پرچم استارک ها طرح يک دايرولف (نوعي گرگ عظيم الجثه) خاکستري بر زمينه اي به سپيدي برف است. از همين جا برايشان آرزوي موفقيت مي کنم.
مارتل ها: «سرکوب نشده، سر خم نکرده، شکسته نشده»؛ اين شعار چه جور مردماني مي تواند باشد؟ قومي بارها سرکوب شده و گريزان از گذشته خود. مارتل ها خود را نژادي متمايز و برتر مي دانند. محافظه کارند و بيش از هر چيز از لنيسترها بيزارند. نشان آن ها نيزه اي فرورفته در يک خورشيد سرخ است.

تايرل ها: شخصا از اين خاندان بدم مي آبد. همه چيزشان مشکوک است. بزرگ ترين ارتش در هفت پادشاهي را دارند و روي دوستي شان نمي شود حساب کرد. مي پرسيد نماد و پرچشمان چيست؟ يک گل رز. بله. رزي طلايي بر زمينه سبز. تظاهري گل درشت و تصنعي به صلح طلبي. پيرزن ها در رده هاي بالاي قدرت اين قومند و شعار تايرل ها اين است: «قوي رشد کن» به راستي شما مي توانيد به چنين خانداني اعتماد کنيد؟
تارگرين ها: اين خاندان نجيب زاده، پيش تر ساليان درازي به لطف قدرت ماورايي اژدهايان نيرومندش در هفت اقليم سلطنت کرده و حالا باز دختري از اين خاندان برخاسته و توانسته آرام آرام لشکري بزرگ فراهم کند و سه اژدهاي کوچکش را پرورش دهد برا فتح تاج و تخت. او مادر اژدهايان نام دارد. شعار تارگرين هاي قدرتمند «آتش و خون» است و نشانشان اژدهايي سه سر و سرخ بر زمينه اي سياه. همين قدر تخيلي و افسانه اي.
گريجوي ها: خانداني بزرگ و عجيب که بر جزاير آهن حکمراني مي کنند. جزايري غمزده و تاريک. گريجوي ها خودشان هم در قلعه هاي کم نور و ترسناک زندگي مي کنند. مردماني هستند قوي بنيه، سنتي، بدبين همه، ديوانه و غيرقابل پيش بيني. نشانشان يک کراکن (موجودي افسانه اي شبيه به ماهي مرکب) طلايي است بر زمينه اي سياه. اما شعار گريجوي ها به نظر نگارنده جالب ترين و در عين حال داستاني ترين شعار در ميان اين هفت خاندان است. شعاري به پيچيدگي و گنگي خود گريجوي ها: «ما دانه نمي کاريم.»

منبع: خبرگزاری آریا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۸۰۸۸۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تیپ و چهره بازیگر ترکیه ای نقش «مریم» فیلم مست عشق در دنیای واقعی (عکس)

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • تیپ و چهره بازیگر ترکیه ای نقش «مریم» فیلم مست عشق در دنیای واقعی (عکس)
  • پل اسکولز: تونی کروس باهوش‌ترین هافبک دنیای فوتبال است
  • لباس آناتومی با چاشنی فانتزی (عکس)
  • بهترین سریال‌های کره‌ای در ژانر ماورائی؛ از «ورطه» تا «جهنم»
  • سفر به دنیای خیالی ون گوگ در قلب آمستردام! (عکس)
  • پرواز در دنیای مد با جت شخصی شنل! (عکس)
  • ۱۰ گنج گمشده بزرگ تاریخ | داستان‌هایی خواندنی از گنج‌های مرموز دنیا
  • وقتی «محرمانه لس‌آنجلس» بالاتر از «پدرخوانده» قرار می ‌گیرد
  • 50 گل برتر دنیای فوتبال در ماه آپریل 2024 / فیلم
  • داستانی عرفانی با چاشنی فانتزی